عباس نعمتی

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

از راز چشمان تو آهو هم خبر داشت


از راز چشمان تو آهو هم خبر داشت
می خورد تا بر صحن جارو هم خبر داشت
تفسیر قرآنی تو و قرآن همه تو
طاها و یاسینی تو و فرقان همه تو
هر جای دریا با تو سقا خانه دارد
حتی کبوتر هم کنارت لانه دارد
باران میان صحن تا نقاره می زد
با نغمه نقاره ها نقاره می زد
فرقی ندارد جای جای صحن هایت
باب الجوادت یا ورودی هدایت
دیوار هم از پا به سر آیینه دارد
آیینه در آیینه در آیینه دارد
اذن دخولت را تمام آسمان گفت
احرام بستیم و موذن هم اذان گفت
غرق شلوغی می شوم دریاست اینجا
هر روز نوروز است و عاشوراست اینجا

عباس نعمتی
۰۶ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۰۵ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عباس نعمتی

زائری خیره به مردم می شد


🌸اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی  و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک🌸

.

زائرت تا که قدم بر دارد

با تو یک لحضه بهتر دارد

شور دیدار تو در سر دارد

حرمت قبله دیگر دارد

.

...تا که راهی خیابان می شد

ساعت بارش باران می شد

حرم از دور نمایان می شد

گنبدی بس که منور دارد


هرکسی زائر مشهد باشد

لحضه ای بی تو نخواهد باشد

گفت الطاف تو بی حد باشد

کشتی نوح نه لنگر دارد

.

"انقلابی" تو و "آزادی" تو

همه پنجره فولادی تو

باز بیمار شفا دادی تو

هر طبیبی به تو باور دارد


صحن هایت پر سقاخانه است

فطر و نوروز پر از عیدانه است

همه شهر پر از پروانه است

شهر یکجای مطهر دارد


زائری خیره به مردم می شد

گریه می کرد تبسم می شد

نذر یک کیسه گندم می شد

حرمت بس که کبوتر دارد


دست بر سینه رسیدند همه

گنبد زرد تو دیدند همه

و اذانی که شنیدند همه

همه جای حرمت در دارد


حاشیه:

پرواز کبوتر تو ما شاء الله

ایوان منور تو ما شاء الله

صحنت چه شلوغ می شود این شبها

ایران شده کشور تو ما شاء الله


عباس نعمتی

۰۱ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس نعمتی