سنگ ها داشت فراوان می رفت
تا به پیشانی شیطان می رفت

لشکر ابرهه از راه رسید
که در این راه مسلمان می رفت

کربلا باز نمایان شده بود
اشک از خون شهیدان می رفت

حرم امن پر از خون می شد
حرمت کعبه ز انسان می رفت

مژده عید غدیر آمده بود
عید قربان پریشان می رفت

داشت کم کم همه جا شب می شد
دهمین روز به پایان می رفت

نیزه داری پی انگشتر بود
نعل ها بر سر قرآن می رفت

میزبان ها همه آماده شدند
به سر نی سر مهمان می رفت

عباس نعمتی