محرم شده است کعبه امشب دیگر
لبیک گرفته است بر لب دیگر
این حج هزار و چندمین است آقا؟
امسال که می رسی تو یک شب دیگر؟

قرآن شده بود نا مسلمان یک روز
می گشت به دور کعبه قرآن یک روز
تا سعی سفا و مروه قرآن می رفت
نه شب عرفات و عید قربان یک روز



...باز با گریه به سویت آمد
زائری گفت که محشر اینجاست
باز من نیز به حج آمده ام
کعبه و مروه و مشعر اینجاست

پیر مردی که نیامد امسال
گفت قربان مسافر هایت
قسمتم نیست بیایم امسال
شده ام زائر زائر هایت

زائری بین دعایش می گفت:
بعد مادر به جوادت آقا. . .
چه شلوغ است حریمت هر شب
چه ولادت چه شهادت آقا

باد با نغمه هوهو می رفت
در رواق تو به هر سو می رفت
دشت تا بوی گل او می رفت
چشم صیاد از آهو می رفت

آمدم من متولد شده ام
نقطه ی اول بسم الله م
حرمت گرچه بهشت است آقا
از تو یک کرب و بلا می خواهم

عباس نعمتی