صدای صوت اذان مژده شهادت داشت
تمام چاه به باران گریه عادت داشت
تمام مسجد و محراب ها پریشان بود
و کوچه مرثیه سوره های قرآن بود
زبان گشود در و میخ در بیا برگرد
دلیل بودن شمس و قمر بیا برگرد
ولی برای خدا عازم شهادت بود
برای "حی علی..." عازم شهادت بود
درست مثل محمد که تا حرا می رفت
عبا گرفته به سر بین کوچه ها می رفت
تمام کوچه که آوای گریه سر می داد
به یاد چادر خاکی و سنگ می افتاد
دوباره گوشه محراب هم قیامت شد
نماز معنی قد قامت الشهادت شد
دوباره کعبه ترک خورد آسمان بارید
صدای "فزت و رب" بود از اذان بارید
ندا گرفت منادی تهدمت والله
شکست رکن هدایت شکست قامت ماه
دوباره خانه مولا یتیم شد انگار
تمام خشکی و دریا یتیم شد انگار
دوباره دست به دیوار کوچه را طی کرد
میان آتش و مسمار کوچه را طی کرد
یتیم ها همه یک کاسه شیر آوردند
برای حضرت قرآن چه دیر آوردند
برای حضرت قرآن چه طعنه ها گفتند
برای او که شب و روز ناسزا گفتند
و شرح درد علی چاه هم نمی داند
عجیب بود علی هم نماز می خواند!

عباس نعمتی